احساناحسان، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

عشقی از جنس احسان

راهی زندگی شدم.2

1390/6/18 11:53
نویسنده : مامان احسان
505 بازدید
اشتراک گذاری

تو دوماهگی من موهام بشدت ریزش داشت مامانم فکری بذهنش رسید یه روز صبح که من خواب بودم یه پیلت برداشت موهامو از ته زد.بابا که از اداره اومد فکر کرد من ایکیو سانم بعد دیگه مامان براش توضیح دادو توجیح کرد که این کار باعث میشه دیگه موهایی که در میاد نریزه و همینطور هم شد از اون دوران عکسی ندارم بهتر! چشمک 2ماه طول کشید تا شدم مثل ادمیزاد!

این یه عکسه که تازه موهام داشته در میومده.

 

 

 

 

مامانم برا ایستادنمم خیلی عجول بود مثلا منو تو 3ماهگی  با یه پارچه به تخت میبست تا من بتونم وایسم منم خیلی لذت میبردم لبخندیا منو میذاشت تو روروک مثلا اگه پام نمیرسید یه چیز میزی میذاشت زیر پام یالا وایسا .... البته زیاد اینکارا رو نمیکرد چون میدونست به کمرم فشار میاد.

 

 

 

 

 

این دختر همسایه مونه که بنوعی دوستیم اسمش صباست و 3 ماه ازم بزرگتره و همین باعث میشه نخاید به چیزای دیگه فکر کنید!!!

 

 

ببین صبا درسته من کوچیکم ولی دلیل نمیشه زورم کمتر باشه من احترامه بزرگتریتو میذالم.کلافه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)